ظرفهای بهشت (قرآن)ظروف بهشت، از جنس طلا و نقره بهشتی و در اندازه های متناسب با خواست بهشتیان است. ۱ - ظرف های طلا۱.۱ - ظروف زرین غذابهشت، دارای ظرفهای زرین غذاخوری: •«یطاف علیهم بصحاف من ذهب واکواب...:(اين در حالى است كه ظرفهاى غذا) و جام هاى طلايى (شراب طهور) را گرداگرد آنها مى گردانند؛...»كلمه" صحاف" جمع" صحفه" است، و صحفه به معناى كاسه و يا كوچك تر از كاسه است. و كلمه" اكواب" جمع" كوب" است كه به معناى كوزه اى است كه دسته نداشته باشد. و آوردن دو كلمه" صحاف" و" اكواب" اشاره است به اينكه اهل بهشت هم داراى طعام اند، و هم داراى شراب، در صفحه ها طعام مى خورند، و از كوب ها آب مى نوشند.گر چه در آیه فوق تنها سخن از ظرف هاى طلا به ميان آمده، و از غذا و نوشيدني هاى آن بحثى نشده، ولى پيداست ظرف هاى خالى را هرگز براى پذيرايى اطراف ميهمان ها نمى گردانند.كوب به كوزه هاى بى دسته گويند، بعضى هم گفته اند اكواب ظرف هايى را گويند كه دهانه آنها مستدير است، و در اين آيه خداوند کاسه و جام را ذكر نموده است كه اشاره به غذاها و نوشابه هايى باشد كه بهشتيان مي خورند. ۱.۲ - جام های زرین شرابکوزهها و جامهای شراب مخصوص، در بهشت: •«باکواب و اباریق و کاس من معین:با قدح ها و كوزه ها و جام هايى از نهرهاى جارى بهشتى (و شراب طهور)!». كلمه" اكواب" جمع كوب است، كه در عرب به معناى ظرفى است كه نه دسته داشته باشد و نه لوله به خلاف اباريق كه جمع ابريق است و به معناى ظرفى است كه هم دسته دارد، و هم لوله، و در فارسی به آن آفتابه مى گويند.و بعضى گفته اند: ابريق به معناى ظرفى است كه تنها لوله داشته باشد.و كلمه" كاس" همان كاسه فارسى است.بعضى از مفسرين در پاسخ از اين سؤال كه چرا اكواب و اباريق را جمع آورد، و در خصوص كاس آن را به صیغه مفرد آورد، گفته اند: جهتش اين است كه كلمه كاس تنها در موردى بر ظرف اطلاق مى شود كه پر باشد، و كاسه خالى را كاس نمى گويند.و مراد از" معين" خمر معين است، يعنى شرابى كه پيش روى آدمى جريان داشته باشد.(بِأَكْوابٍ) قتاده گويد: آنها كوزه ها و تنگ هاى بدون لوله و دسته دهن گشاد است.(وَ أَبارِيقَ) و آنها كوزه ها و تنگ هاى لوله دار و دسته دارند و آن چنان است كه برق مي زند از صفاء رنگش.(وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ)يعنى و نيز آن كودكان بهشتى دور ايشان مي گردند با كاسه ها و ليوان هايى از شراب گوارا كه از چشمه ها جاريست. •«و اکواب موضوعة:و قدح هايى (كه در كنار اين چشمه) نهاده». كلمه" اكواب" جمع" كوب" است، كه به معناى آفتابه بدون خرطوم و دسته است (كه در فارسى آن را تنگ مى گويند) كه در آن شراب مى گيرند.ظرفها و پارچه اى بى دسته و لوله بر كنار چشمه هاى روان گذارده شده كه هر وقت مؤمن بخواهد از آن بنوشد آن را پر از شربت و شراب پاك ميابد، و اكواب ابريق ها و پارچ ها و تنگ هاى بى لوله و دسته هستند كه براى شراب مي سازند.و بعضى گفته اند: آنها ظرفهاى از طلا و نقره و جواهر زر كه در جلوى آن نهاده شده و با آن آنچه بخواهند از مشروبات مي نوشند و از بس زيباست از ديدن آنهم لذّت مي برند. •«یطاف علیهم بکاس من معین:و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور را مى گردانند؛»كلمه" كاس" به معناى همان كاسه فارسى است كه نام ظرف آب و شراب است. و از بسيارى از علماى اهل لغت نقل شده كه گفتهاند:ظرف آب و شراب را" كاس" نمى گويند مگر وقتى كه پر از آب و شراب باشد، و اگر خالى شد نامش" قدح" است، و كلمه" معين" در نوشيدني ها به معناى آن نوشيدنى است كه از پشت ظرف ديده شود، (مانند آب و شرابى كه در ظرف بلورين باشد)، و اين كلمه از ماده" عين" مشتق شده، وقتى مى گويند:" عان الماء" معنايش اين است كه: آب ظاهر گشت و روى زمین جريان يافت، و مراد از" كاس معين" زلال بودن آب و يا شراب است، و به همين جهت دنبالش فرمود:" بيضاء"." بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ"- يعنى شرابى صاف و زلال كه صفا و زلالى اش براى نوشندگان لذت بخش است. پس كلمه" لذة" در آيه مصدرى است كه معناى وصفى از آن اراده شده، تا مبالغه را افاده كند، ممكن هم هست مؤنث " لذ" باشد كه آن نيز- بنا به گفته بعضى «۳» به معناى لذيذ است. •«ییتنـزعون فیها کاسا لا لغو فیها ولاتاثیم:آنها در بهشت جام هاى پر از شراب طهور را كه نه بيهوده گويى در آن است و نه گناه، از يكديگر مى گيرند!»تنازع در كاس" به معناى به يكديگر تعارف نمودن و اجتماع كردن بر تناول آن است، و" كاس" به معناى قدح است، كه البته وقتى به قدح كاس گفته مى شود كه در آن شراب باشد. •«ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا:به يقين ابرار (و نيكان) از جامى مى نوشند كه با عطر خوشى آميخته است،»كلمه" كاس" به معناى ظرف مخصوص نوشيدنى ها است، البته در صورتى كه نوشيدنى در آن باشد، و كلمه" مزاج" به معناى هر چيزى است كه به وسيله آن امتزاج صورت مى گيرد، نظير كلمه" حزام" كه به معناى چيزى است كه به وسيله آن عمل حزم انجام مى شود، و معناى كلمه" كافور" معروف است، و هر چيز خنك و خوشبويى را به آن مثل مى زنند. ولى بعضى گفته اند: در اينجا نام چشمهاى است در بهشت. •«و یسقون فیها کاسا کان مزاجها زنجبیلا:و در آنجا از جام هايى سيراب مى شوند كه لبريز از شراب طهورى آميخته با زنجبیل است،» •«و کاسا دهاقا:و جام هايى لبريز و پياپى (از شراب طهور)!»َ كَأْساً دِهاقاً"- يعنى و قدح هايى پر از شراب، پس كلمه" دهاق" مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مى دهد. •«ان المتقین فی جنت ونعیم:ولى پرهيزگاران در ميان باغ های بهشت و نعمتهاى فراوان جاى دارند»« یتنـزعون فیها کاسا لا لغو فیها ولاتاثیم:آنها در بهشت جامهاى پر از شراب طهور را كه نه بيهوده گويى در آن است و نه گناه، از يكديگر مى گيرند!»" يتنازعون" از ماده" تنازع" به معنى گرفتن از يكديگر است، و گاه به معنى" تجاذب و مخاصمه" مى آيد، لذا بعضى از مفسران گفته اند: اين جمله اشاره به آن است كه بهشتيان به عنوان شوخی و مزاح و افزايش سرور و انبساط جام هاى" شراب طهور" را از دست يكديگر مى كشند و مى نوشند.ولى به طورى كه بعضى از ارباب لغت گفته اند: تنازع هر گاه در موردى مانند" كاس" (جام) به كار مى رود به معنى گرفتن از يكديگر است، نه كشمكش و تجاذب.اين نكته نيز قابل توجه است كه" كاس" جامى است كه پر از شراب باشد، و به ظرف خالى" كاس" نمى گويند.به هر حال از آنجا كه تعبير به" كاس" شراب هاى تخدير كننده دنیا را احيانا تداعى مى كند مى افزايد در آن شراب نه لغو و بيهوده گويى است و نه گناه، زيرا هرگز عقل و هوش انسان را نمى گيرد، بنا بر اين سخنان ناموزون و اعمال زشتى كه از مستها سر مى زند هرگز از آنان سر نخواهد زد بلكه به حكم آن كه شراب طهور است آنها را پاكتر و خالص تر و هوشيارتر مى كند. ۲ - ظرف های نقرهای۲.۱ - ظروف نقرهایظرفهای نقرهای براق و بلورین گونه، در بهشت: •«و یطاف علیهم بـانیة من فضة واکواب کانت قواریرا قواریرا من فضة قدروها تقدیرا:و در گرداگرد آنها ظرف هايى سيمين و قدح هايى بلورين مى گردانند (پر از بهترين غذاها و نوشيدنى ها)،ظرفهاى بلورينى از نقره، كه آنها را به اندازه مناسب آماده كرده اند!». در اين ظرف ها انواع غذاهاى بهشتى، و در آن قدح هاى بلورين انواع نوشيدني هاى لذت بخش و نشاط آفرين، به مقدارى كه مى خواهند و علاقه دارند موجود است، و خدمتكاران بهشتى پيوسته گرد آنها دور مى زنند و به آنها عرضه مى كنند." آنية" جمع" اناء" به معنى هر گونه ظرف است، و" اكواب" جمع" كوب" (بر وزن خوب) به معنى ظرف آب است كه دسته نداشته باشد كه گاه از آن تعبير به" قدح" مى شود." قوارير" جمع" قاروره" به معنى ظرف بلورين و شيشه اى است.عجب اينكه مى فرمايد: ظرفهاى بلورين بهشتى از نقره ساخته شده! در حالى كه در عالم دنیا چنين ظرفى مطلقا وجود ندارد، و ظرفهاى بلورين را از سنگهاى مخصوصى كه ذوب مى كنند مى سازند، ولى همان خدايى كه اين امكان را در سنگ تيره آفريد كه قابل تبديل به شیشه و بلور باشد، مىتواند در فلزى همچون نقره نيز بيافريند. و به هر حال از اين تعبير استفاده مى شود كه ظرف ها و جام هاى بهشتى هم صفا و شفافيت بلور را دارد، و هم درخشندگى و زيبايى نقره را، و نوشابه هايى كه در آن است كاملا نمايان است.قابل توجه اينكه: در حديثى از امام صادق ع آمده است كه ينفذ البصر فى فضة الجنة كما ينفذ فى الزجاج!:" نور چشم انسان در نقره بهشتى نفوذ مى كند، آن چنان كه در شيشه و بلور دنيا نفوذ دارد. ۲.۲ - جام های نقرهای شراببهشت، دارای جام های نقرهای: •«ویطاف علیهم بـانیة من فضة واکواب کانت قواریرا:و در گرداگرد آنها ظرفهايى سيمين و قدحهايى بلورين مىگردانند (پر از بهترين غذاها و نوشيدنىها)»كلمه" آنيه" جمع كلمه" اناء" به معناى ظرف است، همانطور كه كلمه" اكسية" جمع كساء است، و" اكواب" جمع كوب، به معناى ظرف آب است، البته ظرفى كه مانند ليوان نه دسته داشته باشد و نه لوله، و مراد از اينكه فرمود با چنين ظرفهاى نقره فام دور آنان طواف مى كنند، طواف كردن خدام بهشتی است كه براى اهل بهشت طعام و آب مى آورند،" قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً" كلمه" قوارير" در اين آيه بدل است از قوارير در آيه قبلى.و بعضى گفته اند: منظور از نقره اى بودن قوارير تشبيه ظرفهاى بهشتى است، كه از نظر صفا و زيبايى مانند ظرف نقره است نه اينكه حقیقتا از جنس نقره باشد.بعضى هم احتمال داده اند كه كلمه اى در آيه حذف شده باشد، و تقدير آن" قوارير من صفاء الفضه" باشد. ۳ - اندازه ظروف بهشتیظرفهای بهشت، دارای اندازه مناسب و متناسب با خواست بهشتیان: •«قواریرا من فضة قدروها تقدیرا:ظرفهاى بلورينى از نقره، كه آنها را به اندازه مناسب آماده كرده اند!»و ضمير فاعلى در فعل" قدروها" به همان طايفه ابرار بر مى گردد، مى خواهد بفهماند ظرفهاى غذا و شراب را خود ابرار بر طبق ميل خود اندازه گيرى مى كنند، از غذا و شراب هر مقدارى كه بخواهند استفاده كنند ظرف آن غذا و شراب را هم به اندازه همان مقدار طعام و شراب اندازه گيرى مى كنند، و خلاصه چيزى از غذا و شراب شان در ظرف زياد و كم نمى آيد، آيه شريفه" لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها" ، و آيه" يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً" نيز اشاره اى به اين معنا دارد. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۳۳، برگرفته از مقاله «ظرفهای بهشت». |